سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تجربه ها دانشی تازه است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آسمان(6)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :66
بازدید دیروز :49
کل بازدید :206918
تعداد کل یاداشته ها : 243
103/2/8
11:6 ع


مشخصات مدیروبلاگ
 
شادی[164]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
ستاره سهیل آریایی Romance *** اسوه ها *** سفیر دوستی مشاوره - روانشناسی کوچه باغ شاه تور منطقه آزاد آزاد اندیشان ترانه ی زندگیم (Loyal) دهاتی نگاهی دیگر سکوت پرسروصدا سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani انتظار دلنوشته های یه دختر مهندسی متالورژِی عشق گمشده فیلسوف عاشق روح الله دلنوشته های قاصدک نسیم یاران روژمان برادران شهید هاشمی بیا ازدواج کنیم راه کمال کانون فرهنگی شهدا عشق پنهان کیهان دانلود یک نفس عمیــــــــــق مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات .: غریـبـه :. پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دکتر علی حاجی ستوده قافیه باران عدالت جویان نسل بیدار حقوق خانواده هگمتانه پسری ازنسل امروز خواندنی‌های جالب راجع به همه چیز بلوچی از شهرستان چابهار روزبه قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی فقط من برای تو موعود هادی درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ کلاغ پر چم مهر ME&YOU ستاره خاموش من.تو.خدا یامهدی I & YoU عشق پنهان سینوهه هو العشق خاطرات دانشجویی adamak گلیرد soheila چشم های یشمی FANTOM داستانا سرا به دنبال من اگر می آیی....... مادر ثریای کویر ایران آهنگهای بروز دنیا دوست خوب مدرسه هنر سلام خوش اومدین .: شهر عشق :. نوشته های دلم رویابین وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) نغمه ی عاشقی وبلاگ صدف= عشق طلاست فقط برای تو all نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) بمب خنده هنوز مال منی دنیای امروز درس های زندگی نبض شاه تور من و تو جیگر نامه انجمن تربیت بدنی هیچستان Ali reza khosravi کلبه عاشقان غریبه ها کارگاه داستان متعهد


لیلی گفت: موهایم مشکی ست، مثل شب، حلقه حلقه و مواج، دلت توی حلقه های موی من است.
نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟ نمی خواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟
مجنون دست کشید به شاخه های آشفته بید و گفت: نه نمی خواهم، گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم. دلم را هم.
لیلی گفت: چشمهایم جام شیشه ای عسل است، شیرین،
نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی؟ شیرینی لیلی را؟
مجنون چشمهایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است،
تلخ. تلخی مجنون را تاب می آوری؟
لیلی گفت: لبخندم خرمای رسیده نخلستان است.
خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند. نمی خواهی خرما بچینی؟
مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت: من خار را دوستتر دارم.
لیلی گفت: دستهایم پل است. پلی که مرا به تو می رساند. بیا و از این پل بگذر.
مجنون گفت: اما من از این پل گذشته ام. آنکه می پرد دیگر به پل نیازی ندارد.
لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی ست. بی سوار و بی افسار. عنانش را خدا بریده،
این اسب را با خودت می بری؟
مجنون هیچ نگفت. لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر شن.
لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد

نویسنده اش رو نمیشناسم یه ایمیل بود منم تو وبلاگم کپی کردم


90/5/24::: 9:19 ص
نظر()
  
  

پیوسته باید مواظب سه چیز باشیم :

وقتی تنها هستیم مواظب افکار خود

وقتی با خانواده هستیم مراقب اخلاق خود

وقتی در جامعه هستیم مواظب زبان خود

مادام داستال


  
  

عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد .

زندگی ، رنج به همراه دارد .

رنج ، دلشوره می آفریند .

دلشوره ، جرات می بخشد .

جرات ، اعتماد می آورد .

اعتماد ، امید می آفریند .

 امید ، زندگی می بخشد . 

 زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند ...
مارگوت بیکل  - شاعر آلمانی، و متخصص الهیات وگفتگو درمانی

   فنگ شویی ایران www.iranfengshui.com


  
  

عذرخواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده ای
و حق با دیگری است
گاهی عذرخواهی بدان معناست
که رابطه ات با او بیش از غرورت برایت ارزش دارد


90/5/22::: 10:27 ص
نظر()
  
  

بوی ِپُلو برآمد ، با عطر ِمُشک سارا

( دل می رود زدستم،صاحبدلان خدا را)


گردیده است ته دیگ، نرم از وفور ِروغن

(ساقی بشارتی ده ، رندان ِ پارسا را)


پُرخواری ِمن وشیخ ،از خلق بود مخفی

(دردا که راز ِپنهان ، خواهد شد آشکارا)


ای شیخ!،چون نشینی، پهلوی ِقاب ِبریان

(با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا)


از نانِ ِجو، پُلو را، من بیش دوست دارم

(هرکس به قدر ِفهمش، فهمیده مدّعا را)


ای خواجه وقتِ خوردن، بر صدر چون نشینی

(گاهی تفقّدی کن ، درویش ِ بینوا را)


رو جام ِجم رها کن ، در ظرفِ قیمه بنگر

(تا بر تو عرضه دارد، احوال ِمُلک ِدارا)


آن سرخ رو که نامش، حلوای ِزعفرانیست

( أشهی لنا و أحلی ، مِن قُبلة ِالعِذارا  

از شام تا سحرگاه، خوردیم دوغ و شربت

( هات ِالصّبوح حیّوا، یا ایّها السِکارا  

"بیضائی" از خورشها، مشتاق ِقرمه سبزیست

( گر تو نمی پسندی ، تغییر ده قضا را )


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یاد بگیریم که حضورمان پیوسته تغییر مثبتی در زندگی دیگران ایجاد کند حتی با یک سلام صمیمانه :)
+ عید سعید مبعث بر همه مسلمانان جهان مبارک باد